غیر از تو کسی مراد و منظورم نیست
جز راه تـو، راه قـرب معـبـودم نیست
بـر مـدعـیــان مــهــدویــت لـعــنــت
غیر از تو کسی مهدی موعودم نیست
بر طلعت حق نمای مهدی صلوات
بر خنده ی دلگشای مهدی صلوات
بـر دشـمـن دوسـتان مـولـا لـعـنــت
بر عاشق وارسته ی مهدی صلوات
جـانـم بـه لـب آمـده بـیتا هـمـت کن
این عاشـق دلـشکسته را راحت کن
بـنـشـیـن بـه کـنـار قفـس مرغ اسیر
با صید گرفتار خودت صحبت کن
قلب همه را به سوی خود مایل کن
بـا آمـدنـت عـقـول را کـامـل کـن
خون شد دل ما ز طوا هجران دیگر
ما را به وصال خویشتن نایل کـن
خواهی نکنی کار مرا جور، مکن!
یا وا نکنـی هـر گـره کـور، مکـن!
امـا قـَسـَمـت دهـم بـه جـان زهـرا
در هر دو جهان مرا ز خود دور، مکن
بـگـذار بـه روی چشـم مـن پـایت را
یک لحظه نشان بده به من جایت را
ای سر گل گلشن ولایت، دریاب
این بلبـل بـی نـوای شـیـدایـت را
بگذاشـتـه ام بـه پـای دلـبـر سـر را
تحـصـیـل کـنـم رضـایـت دلـبـر را
این آرزوی همیشه ی من بوده است
تا درک کـنم ظـهور آن سـرور را
در مسجد سهله دیدن یار خوش است
بوسیدن خاک پای دلدار خوش است
از غـصـه ی هـجـر در مـقـام مـــــهـــــدی
اشکی که چکد ز چشم خونبار خوش است